< این روزهای من

این روزهای من

مــــــــاراهــــــــمه شـــــــــــب نمیبـــــــــردخـــــــــابــــــــ

روزت مبارک خانوم معلم:)

سوم دبستان ک بودم روزاول مدرسه میدونستم خانوم معلمی که قراره واردکلاس بشه ازهمه برام اشناتره:)

وقتی واردکلاس شدهمه بلندشدیم وبرپاگفتیم..من نمیتونستم خندم جمع کنم وهمش سرخ وسفیدمیشدم...

بعدازمعرفی خودش وپرسیدن تک تک اسمای بچه ها نوبت من شد:)

نگام میکردولبخندمیزدبه این دخترریزه میزه ک لپاش گل انداخته بود..

تاچن روزاول وقتی بلندمیشدم اجازه بگیرم ناخداگاه میگفتم مامان:))بعدیدفع تند تندمیگفتم ببخشیدخانوم ببخشید...میشه بریم بیرون؟!

بچه هاام ک همیشه میخندیدن...

تاچن روزی سوژه ی خنده ی بچه هابودم:)

یادم نمیره کلاس چهارمی ک ریاضی19/5شدم ونیم نمره بهم ندادتامعدلم بیست بشه:(

مامان گلم توبهترین معلم زندگیمی:)

روزت مبارک بهترینم^_^


۱۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۱:۰۰ ۳ نظر
گیسو

قلب+شارش


سلام:))

اوووف بالاخره بعدازمدت هافصل قلب شروع کردم:)

بعدقلب یاشایدم همزمان باهاش شارش هم میخونم ان شالله...


+ب کثیف بودن میزاصلاتوجه کنید باتچکر..چرک پاک کن واینا...
روزپدرهای گل هم مبارک باشه:)
سایشون مستدام...
۲۲ فروردين ۹۶ ، ۱۳:۳۴ ۱ نظر
گیسو

الهی وربی من لی غیرک

دوست دارم برگردم ب دوران راهنماییم...

بدون هیچ دغدغه ای داشتم زندگیمومیکردم خودم بودم ودنیای کوچیکم!خودم بودم وخدای بالای سرم.

بدون کوچک ترین فکرآزاردهنده ای درسام میخوندم ومعدلم بیست میشد:)

خداتوتک تک لحظه هام بود.دفترخاطرم پربودازحرف هایی ک باخدازده بودم من همه چیوازخودش میخواستم..همه چیو!

دوران راهنمایی ک همه میگن مشغول رمان های م مودب پورواینابودن من اصن توفازاین چیزانبودم...

همیشه هدداشتم..موهام بیرون نبود!هیچوقت...بعضی شبابجای موزیک گوش کردن نمازشب میخوندم...

اوج مشغله ی من امتحانای مدرسه بود.

جالبه واسم.مینشستم اشپزی بهونه میدیدم بعدشروع میکردم ب درست کردن:))

حتی فیلم کره ای وخارجی ام توبرنامه ی زندگی من جانداشت.عاشق زندگیم وخانوادم ومحیط زندگیم بودم...

امایدفه همه چی عوض شد..همه ی معیارهای زندگیم تغییرکرد!دگه اون دختربی دغدغه ک فقط باخداش بودنبودم:(

نمیدونم چیشد چه اتفاقی افتاد اصن ریشه ی این همه تغییرپیدانمیکنم فقط چشم بازکردم دیدم دگه اون دخترسابق نیستم.

فکررفتن ازایران مث ی خوره افتاده بودب جونم.دگه ازاینجابدم میومد.هراتفاقی ک میفتادعذابم میداد

ولی کاریش نمیشدکرد..الانم باکوچیک ترین فیلم دیدنی این فکرجون میگیره وبزرگ میشه!میدونم همش مسخرس ولی شده وواقعانمیدونم راه حلش چیه

واسه دختراحساساتی مث من این چیزابی نهایت سرعت زندگی پایین میاره بی نهایت...

هنوزم سعی میکنم موهام بیرون نباشه

هنوزم عاشق خانوادمم

هنوزم باخداحرف میزنم وازش میخوام تک تک رویاهم

ولی بعضی چیزادگه توزندگیم گم شدن

یادم رفته خوشحالی خانوادم مهم ترین چیزه..انقدرفکراودغدغه هاتوذهنم هست ک معیارهای قشنگ زندگیم دفن شده اون زیروبابزرگترین تلنگرهاهم فکربیرون اومدن ندارن...

توچیشدی دختر...


الهی وربی من لی غیرک




۲۰ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۱۳ ۳ نظر
گیسو

ایناهمش بهونس حالت بایدخوب باشه...

سلام:)

فک کنم دگه وقتشه منم همراه طراحای کنکوربرم توقرنطینه..والا:/

+وقتی صفه مرکزمدیریت وبلاگم بازمیشه اشک شوق میریزم ازاینهمه نظر:///

۱۶ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۲۷ ۴ نظر
گیسو

لعنتیه بچه پررویی که بیخیال رویاهاش نمیشه...

یاسال بعداین موقع شاخ میشی شاخ بازی درمیاری!!
یاازشاخ بازی بقیه شاخ درمیاری...
بعــــله...

۰۶ فروردين ۹۶ ، ۱۸:۳۷ ۰ نظر
گیسو

فیلم ترسناک 5بعدی

اهم اهم...سلام:)

تک وتهنابه سرمیبریم

والدین رفتن مهمونی وشبم برنمیگردن گویا:/

ودراین مواقع حتمن اطلاع داریدکه همه ی فیلم ترسناک هایی که درکل دوران عمردیده ایم به صورت

 5بعدی ازجلوی چشمانمان عبورمیکندوخوفناک طورزل زده ایم ب کتابخانه ی روبه رو و پشت سرهم سوره
 میخوانیم وفوت میکنیم اطرافمان :دی

همسایه طبقه پایینی گویاعروسی گرفتن اهنگ حامدپهلان(شیرین شیرین عمرم شیرین شیرین
 
جونم:/)باصدای بلندپلی کردن وهماهنگ طوردست میزنن:///یکی ام اون وسط مسطاقرمیدهدمث اینکD:

هی دارم نقشه میچینم اگه یوقت دربازشدگل اومدببخشیددزدی چیزی اومدچگونه همه رامطلع گردانیم://

باشدکه تاصب زنده مانده وبه زندگی ادامه دهیم...
۰۵ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۲۵ ۲ نظر
گیسو

آغازسال یک هزاروسیصدونودوشش دین دیریرین دین دیریرین://

نرم نرمک میرسداینک بهار

                                   خوش بحال اوناکه امسال عیددارن:/


والامن که اصن انگارنه انگارعیده...

عیدتون پیش پیش مبارک:))

سالی پرازموفقیت وخوشحالی وحال خوب ارزومیکنم برای تک تکتون:))

۲۹ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۵۵ ۲ نظر
گیسو

بخشیدمت ازته دل..خیالت راحت

زنگ زدی بهم ومن فکرمیکنم مث همیشه برای احوال پرسی وچخبرازدرساوایناس...
یدفه بین  صحبتات میگی منوببخش...ومن ی لحظه هنگ میکنم که چی شده!!
برام توضیح میدی ازسال چهارمی که برای کلاس فوق العاده فیزیک مجبورشدیم گروهی بیایم مدرسه شما!که بعدن بارهابه خودم لعنت فرسادم که چرااومدم..واقعاچرا؟!
دوس ندارم به یادبیارم که چیشدوچقددلموشکستی وچه کاراکه نکردی وازهمه بدترمنی که انقدخوب شروع کرده بودم واسه کنکورچقدعقب انداختی!که الان اینجام...
ولی ی شانسی که داشتی این بودکه من هراتفاقی واسم بیفته گذرزمان محاله حلش نکنه.درسته وقت میبره وشایدتواون مدت بی نهایت اذیت بشم ولی تودلم نمیمونه
کل سال چهارمم خراب شدطوری که دوست نداشتم حتی ی لحظه حتی ازدورم ببینمت وهمیشه توهمایش های شهرکه کل مدارس بودن دعادعامیکردم نیای:/
سال چهارم برام ازهمه نظربهتر بودولی توباعث شدی ی تیکه تلخی بچسبه بهش وارزشش کم کنه...
واسه دختراحساساتی مث من این حجم ازغصه ودل شکستن کشندس!
ولی من ازته دل بخشیدمت طوری که الان تواوج تنهاییت بازم من کنارتم وسعی میکنم نزارم غصه های زندگیت اذیتت کنه.
همه ی بدی هات نسبت به من سرخودت اومد.من اصلادوس نداشتم ولی زمین گرده...
امیدوام عاقبت بخیرشی وهمیشه شاد

۲۴ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۲۰ ۲ نظر
گیسو

بارون

وای اینجاداره حسابی بارون میاد..
هریدقه یبارصدای رعدوبرق میاد منم که توخونه تهنا:/چ شود..
حالم خوبه:)
۲۱ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۱۶ ۳ نظر
گیسو

یه حس مزخرف

حال مزخرفی دارم..من هیچی قبول نمیشم هیـــــــچی.....

اخه این چ زندگیه مسخره ای که من دارم!این کنکورتموم شه من ی نفس راحت بکشم

باباخسته شدم بخدادگه نمیکشم..نمیتونم تحمل کنم

ن درست حسابی تفریح کردم نه مث ادم درس خوندم.

من به هیچکدوم ازآرزوهام نمیرسم هیچکدوم

حجم زیاددرسا

خستگی بی نهایت

پایه ضعیف

نقاط ضعف زیاد

من تواین راه چی دارم اخه که حداقل به اون دلخوش باشم چی دارم؟!!!

۱۹ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۳۳ ۶ نظر
گیسو